آرین آرین ، تا این لحظه: 13 سال و 10 روز سن داره

بنده ی سفارشی

ماه من در ماه مبارک

1392/4/25 14:51
نویسنده : شادی
1,085 بازدید
اشتراک گذاری

بسم الله الرحمن الرحیم

آرین عزیزم سلام

امروز روز ششم ماه مبارک رمضانه در حالی که تو دو سال ودو ماه داری...خیلی خوشحالم که بوسیدن جز مبطلات روزه نیست چون اون وقت خیلی برام سخت بود که نبوسمت..هر رور بارها وبارها از نوک موهات گرفته تا کف پاهاتو میبوسمو همه ی دنیا مال من میشه... و با هر بوسه میگم خدایا شکرت...هر روز شیرین تر و خواستنی تر از دیروزی...نمی دونم تا کجا می خوای پیش بری و تا کجا قلبم طاقت این همه عشقو میاره ونمیترکه از دوست داشتنت....

از مشخصاتت بگم که دوازده سیزده کیلو وزن داری نزدیک یک متر قد وتقریبا میتونی منظورتو برسونی...لهجه ی خیلی شیرینی داری...آب بیدی...لالا بیکون...انگی بید(angry bird)...عوض او کون(کانال تلوزیونو عوض کن)...سیمویی کویی(شیما کجاست) وخیلی چیزای دیگه...

این ماه توست ماهی که من تو رو سفارش دادم وخدا خلقت کرد...امید وارم شکر گذار این نعمتش باشی مث من که هر لحظه هزاران بار شاکرم...

گل پسرم ما آدما مث بچه هایی می مونیم که تو زندان بدنیا اومدن ...اونجا بودن براشون سخت نیست چون از دنیای بیرون زندان خبر ندارن هر قدر هم براشون از درختا و پارکا و حیوونا و ....بگی نمیتونن درک کنن...

برای همین هم بود که وقتی حضرت آدم از بهشت به زمین اومد چهل شبانه روز گریه میکرد و اشک میریخت آخه اون می دونست چه چیزیو از دست داده...

می دونی من از کجا فهمیدم راسته اون دنیا هست....دقت کردم دیدم دنیا درست به تناسب اندازه ما آدما خلق شده...مثلا اندازه ی درختا به نسبت قد ما آدماست مثلا به نسبت قد مورچه با درخت نیست...میوه ها و غذا ها به اندازه دهن آدماست مثلا خیلی بزرگ یا خیلی ریز نیست...ساعتای روز وشب به اندازه نیاز آدماست مثلا 50 ساعت روز80 ساعت شب نیست...یا اگه مثلا از میلیارد تا خورشید تو آسمون یکیش یکم به ما نزدیک تر بود دیگه اصلا شب نداشتیم...یا مثلا موجوداتی نیستن که به ما برتری داشته باشنئ مثلا غذای اصلی شون آدما باشن....

فهمیدم که اون دنیایی هست ...خیلی زود تو یکی از همین روزا یه خورطوم از آسمون باز میشه و منو توش میبلعه...دونه دونه مونو....اون وقت میریم جایی که با طرز زندگیمون تو این دنیا اونجا رو ساختیم...وخدا هست...نزدیکتر از همیشه....

دوست دارم بنده ی سفارشی خدای من...و تو رو به رحمت مطلقش میسپارم.....

 

مهمونی عمه پریسا و شب موسیقی سنتی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

SaYa
25 تیر 92 17:59
سلام عزیزم خوبی؟قندعسل خوبه؟چه خبرا چیکارا میکنی عزیزم؟ عزیزم چقدر قشنگ نوشتی واقعا بچه چقدر تو زندگی آدما تاثیر داره قربون حرف زدنش برم من عزیزم پست 33 تو وبلاگم ادامه مطلبش کد 2برای تو هست عزیزم خیلی ناقابله از طرف من حسابی آرین جون ببوس مواظب خودت باش شادی جون♥
آتيلا جون و مامان شيما
1 مرداد 92 11:35
شادي جون عكسهاي آرين خيلي خوشملن...
فداش شم،البته خودش خوشجيله كه...
خوشتيپه خالشه...




مرسي شيماي گلم
فرشته
3 مرداد 92 2:45
عشق یعنی همین


فرشته جون خدا تو هدف بزرگت موفقت كنه عزيزم
چشماي نازتو ميبوسم كه بما سر زدي
rozhin
22 مرداد 92 16:38
salam shadi junam...mashallah be in pesar va mashallah be in madar...joftetunam kheyli mahin..axaye arianam mahsharaaan...kheyli khosh shanse ke mamani be goliye to dare..bo0o0o0s



روژین جون خیلی خوشحالمون کردی که بهمون سر زدی از تعریفاتم ممنون خانمی از خوبی و گلی خودته